در اینه روبرو.

ساخت وبلاگ

تو بنویس ، حتی اگر من نمی نویسم. توبنویس چون تنها راه شنیدن از توست. گاهی گم میشوم در خودم ، در چرخه روزمره گی روزگار، در کار، در خانه ، در خیابان و هر جای دیگری که امکان حضور هست ، گم میشوم. امروز روز آخر سال بود فرصت کردم ، چهار ساعت قبل از تحویل سال به سلمانی بروم . بعد از اصرار زیاد از اُستای سلمانی  و آشنا بودن و مشتری قدیمی بودن و منت گذاشتن های فراوان ، پنج دقیقه بین مشتریانش برایم وقت گذاشت . عین مطب دکتر ها .روی صندلی به انتظار نشستم . سه جهار نفری نشسته بودند دو تا مشتری را راهی کرد. مغازه کمی خلوت شد . سه نفره روی سه تا صندلی مشغول اصلاح مردم بودند. با سر به من اشاره کرد، من که تا آنزمان سرم توی گوشی بود ،گوشی را در جیب کاپشن گذاشتم ،کاپشن را از تن در آوردم و روی جا لباسی آویزان کردم جستی زدم و روی صندلی اصلاح نشستم . حین اصلاح دوبار با صدای بلند گفت کجایی ؟ نگاهت کجاست؟ خودت اینجایی،چشمات بازند ، تازه متوجه نگاهش در آینه روبرو شدم . خدا میدونه کجا بودی. خندیدم ، بار اول جواب ندادم ، اما بار دوم گفتم : چه خوب تشخیص میدی مشتری زیر دستت الان پهلوت هست یا نه. برگشت گفت : این نگاه های خیلی برام آشناست هر روز تقریبا بدون استثنا دو سه مورد از این نگاه های بی روح را توی آینه دارم . چشمانی که بهت خیره هستند اما نمی بیننت. نگاه هایی که گمند و گم بودنشان در آینه ای به این بزرگی انگار بزرگتر نشون داده میشه .( به اینه روبرو اشاره کرد.)میفهمم و صدایشان میکنم. گاهی خمار میشوند و گاهی هم مثل تو خجالت میکشند، اما اکثرا زیر بار نمیروند . انگار جاهای بودند که قابل گفتن نبست. پرسید : حالا تو کجا بودی ؟ گفتم نمیدونم و واقعا در هر دو بار نمی دانستم . گم بودم . گاهی فکر میکنم این لحظات جزو عمر نیست . اصلن هیچ حساب میشوند . پوچ . عین جایزه پوچ توی کسیه  مغازهای  قدیمی که هربار به عشق بردن دست داخلش میکردی و پوچ بیرون میآوردی. این زمان ها نمی تونم بنویسم. یعنی انگار اصلا خودم نیستم . پس حداقل تو بنویس . فقط خواننده نباش . نوشته هایت حالم را خوب میکند . بنویس .شاید عکسی ازت داشته باشم هم بد نباشد . چندین بار در خودم سرچت کردم ، عکسی ازت پیدا نکردم . تصویرت دارد از ذهنم پاک میشود ، پیری ه دیگه ، اگر تونستی برایم عکست را هم بفرست .

+ نوشته شده در  چهارشنبه یکم فروردین ۱۳۹۷ساعت 2:6  توسط علی  | 
ابر و باران و من ویار...
ما را در سایت ابر و باران و من ویار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : alizs بازدید : 105 تاريخ : چهارشنبه 11 فروردين 1400 ساعت: 16:02